اما
راجع به آمال و آرزو؛ چه كنيم تا آدم آمال و آرزوئي و آدم رؤيائي نباشيم. بايد
زياد به فكر قبر و قيامت باشيم، انسان بايد فكر كند اگر امروز يا امشب مرد و امشب
شب اوّل قبر او بود چه ميشود.
در
روايات ميخوانيم خبر دادند به رسول اكرم(ص) كه فلاني قرض يكساله كرده است. پيغمبر
خيلي تعجّب كردند و فرمودند: عجب آدم آمال و آرزوداري است! اگر امشب بميرد چه ميكند؟
اگر انسان مقداري به فكر قبر و برزخ و قيامت و بهشت و جهنم بيفتد، ولو در 24 ساعت
يكي دو لحظه يا بيشتر به فكر باشد، كمكم حالت آمال و آرزو از آدم گرفته ميشود.
البته
در جلسه ی قبل معالجهاش را گفتم كه اگر كسي ايمان به مقدّرات الهي داشته باشد،
اگر كسي بداند كه خدا رؤوف و مهربان به حال او است، اگر كسي بداند خدا عالم به حال
او است، اگر كسي بداند كه خدا حكيم است و كار بيجا نميكند، خدا جواد است و آنچه
را انسان لياقت داشته باشد و صلاح انسان باشد به او ميدهد، خواه ناخواه ديگر آمال
و آرزو ندارد؛ ديگر دلهره و اضطراب خاطر و نگراني از آينده ندارد. از اين جهت ميگفتم
كه آخر دعاي ابوحمزه ثمالي را بخوانيد كه:
«اَللّهُمَّ اِنّي اَسْألُكَ
اِيماناً تُباشِرُ بِه قَلْبي وَ يَقيناً صادِقاً حَتّي اَعْلَمَ اَنَّهُ لَنْ
يُصيبَني اِلّا ما كَتَبْتَ لي وَ رَضِّني مِنَ الْعَيْشِ بِما قَسَمْتَ لي يا
اَرْحَمَ الرّاحِمينَ»
اگر
معالجه قطعي بخواهد، معالجهاي كه ريشه ی آمال و آرزو كنده بشود، بايد ايمان عاطفي
پيدا كند. ايمان قلبي و عاطفي را از كجا پيدا كند؟ قبلاً صحبت شد هر كه رابطهاش
با خدا محكمتر باشد، ايمان، بهتر در دل او رسوخ ميكند. اهميّت به واجبات مخصوصاً
حجاب براي خانمها، اهميّت به مستحبّات، مخصوصاً خدمت به خلق خدا و نماز شب، به اين
امر كمك ميكند. براي خانمها خدمت به شوهر و بچّهها. و براي آقا خدمت به خانمش و
خدمت به اهل خانهاش. اجتناب از گناه مخصوصاً حقّ النّاس و گناهان بزرگ. وقتي
انسان چنين شد، كمكم ايمان در دلش رسوخ ميكند و اينجاست كه ديگر به آنچه خدا
براي او مقدّر كرده است راضي است. ميداند آنچه هست خير و صلاحش است. تا به آنجا
ميرسد كه وقتي ابنزياد به حضرت زينب (س) گفت كه كار خدا را چگونه ديدي؟ زينب (س)
فرمود: «ما رَاَيْتُ اِلّا جَميلاً» من به غير خوبي از پروردگار عالم چيزي نديدم.
انسان
با توكّل بر خدا. بايد با فعاليّت جلو برود. بايد با عقلش جلو برود. بايد با مشورت
جلو برود. اما اگر مشورت و عقل و فعاليّتش به جائي نرسيد، بايد يقين داشته باشد كه
مقدّر او همين است كه به او رسيده است. افرادي كه فقيرند. افرادي كه از نظر
امكانات مالي خيلي عقب هستند، فكر بكنند اگر تمكّن مالي اينها خوب بود، شايد از
اوّل شب مينشستند و تا به صبح قمار ميكردند يا ويدئوهاي بدآموز ميديدند. آيا
راضي بودند امكانات ماليش خيلي خوب بود اما خانمش بيچادر بود يا بيحجاب در كوچه
ميآمد؟ اگر جلسههاي زن و مرد مختلط بدون چادر و حجاب تا صبح داشتند چه ميكرد؟
آيا فقر بهتر است يا اين نكبت؟ انسان بايد بداند كه اگر فعاليّت، عقل و مشورتش به جائي
نرسيد. ديگر مقدّر و صلاح او صددرصد همين است كه براي او هست، و در نتيجه ديگر
آمال و آرزوئي باقي نميماند.